نور الله 2

قرآن و اهل بیت علیهم السلام نور خداوند هستند . مادامی که به آن دو تمسک جوییم منحرف نخواهیم شد .

نور الله 2

قرآن و اهل بیت علیهم السلام نور خداوند هستند . مادامی که به آن دو تمسک جوییم منحرف نخواهیم شد .

توسعه مسجد النبی صلی الله علیه و آله به دلیل افزایش مسلمانان و مهاجرت آنان به مدینه در صدر اسلام مورد توجه خلفا بوده لذا می توان مساحت مسجدالنبی را به متر مربع در چهار مرحله به ترتیب ذکر کرد:

1 ـ مرحله اوّلیه ـ سال اوّل هجرت ـ 1050=3035

2 ـ مرحله دوم ـ سال هفتم هجرت ـ 2433=33/4933/49

3 ـ مرحله سوم ـ سال 16 هجرت ـ 4875=7565

4 ـ مرحله چهارم ـ سال 24 هجرت ـ 5950=7085 (1)

در سال 24 هجری که عثمان به خلافت رسید، مردم پیشنهاد توسعه مسجدالنبی را به او دادند و در این زمینه با او صحبت کردند و از کمبود جا در مسجد شکوه نمودند. در پی آن اظهار ناراحتی ها، عثمان با بزرگان از اصحاب، مشورت کرد، که آنان جهت تخریب و بازسازی مسجد اتفاق نمودند، آنگاه عثمان مردم را دعوت نمود و بر فراز منبر رفت، بعد از حمد و ثنای الهی چنین اظهار نمود: «ای مردم تصمیم گرفته ام، مسجدالنبی را خراب کنم و آن را تـوسعه دهم، شنیدم رسول خدا ـ ص ـ فرمود: هرکس مسجدی را برای خدا بسازد، خداوند ـ منّان ـ در بهشت خانه ای برای او بنا خواهد نمود(2)

لذا روزی سلمان فارسی را احضار نمود تا با وی درباره توسعه مسجد التبی مشورت نماید. سلمان به وی می گوید : تو چگونه مسجد را توسعه می دهی در صورتی که اطراف مسجد خانه های مسلمین قرار گرفته و تو هر گاه بخواهی مسجد را توسعه بدهی می باید خانه های مردم را خراب کنی و آیا سزاوار است که خانه های مسلمین ویران گردد تا بتوان مسجدی را که پیامبر صلی الله علیه و اله ساخته را توسعه داد ؟

عثمان می گوید : من خانه های مسلمین را بدون رضایت آنان ویران نمی کنم همانطور که پیغمبر بعد از ورود به مدینه ، زمین مسجد را از صاحب آن خریداری کرد و قیمتی بیش از قیمت عادله پرداخت. من هم خانه های مسلمین را با قیمتی زیادتر از بهای آن خریداری می نمایم تا بتوانند در جای دیگر خانه بسازند.سلمان پس از شنیدن صحبت های عثمان به وی پیشنهاد می دهد تا با علی بن ابیطالب علیه السلام هم مشورت نماید و از نظر او هم آگاه گردد و بعد تصمیم بگیرد .(3)

نکته جالب در اینجاست که امیر المومنین امام علی علیه السلام به عثمان می گویند : « پس قبل از اینکه خانه ها را ویران کنی ، برای کسانی که منزلشان ویران می شود در جای دیگر از محل قیمت خانه خود آن ها ، خانه بساز و خانه ها را هم به وسیله مباشرینی بنا کن که به دنبال سود نباشند و هزینه خانه سازی را گران حساب نکنند . زمین اطراف مسجد مرغوب و قیمت آن گران تر از زمین اطراف شهر است و برحسب قاعده کسانی که خانه هایشان جزو مسجد می شود نه فقط باید خانه ای جدید دریافت کنند بلکه باید مبلغی هم بابت اضافه بهای زمین به آن ها پرداخت شود .» (4)

آیا ما که خود را شیعه و پیرو علی بین ابیطالب علیه السلام می دانیم به همین شیوه با مردم برخورد می کنیم ؟

آیا به جهت توسعه مسجد و حرم و خیابان و .... رضایت کامل صاحب خانه هایی که باید ویران شود از سوی مسئولین مربوطه جلب می شود ؟

شاید خالی از لطف نباشد که برخورد بانو گوهرشاد را با صاحب خانه هایی که برای ساخت مسجد گوهرشاد می خرید برای مسئولین یادآوری شود.

مهد علیا گوهرشاد آغا یا گوهر شاد بیگم امیرزاده ای بود که در دوران تیموری زندگی می کرد. وی هنگامى که بنا به نذر خود براى ساختن مسجد، زمین هاى مناسب نزدیک حرم امام رضا علیه السلام را مى خرید، پیرزنى حاضر به فروش کلبه محقّر خود نشد و این کلبه قناسى پنج ضلع، درست در میانه ی بنای مسجد قرار گرفت.

گوهرشاد آغا پیرزن را مجبور به فروش نکرد بلکه گرداگرد خانه او را خرید و مسجد با شکوه گوهرشاد را ساخت. پیرزن پس از آن که کار مسجد تمام شد، نزد گوهرشاد رفت و قناسی خانه اش را به او فروخت تا از بهای آن در میان مسجد بزرگ گوهرشاد مسجدکی به نام خود به یادگار بگذارد.(5)

شهبانو گوهرشاد که زنى بسیار توانا اما دادگر بود، توانایى و توانگرى خود را به ستم نیالود و پیرزن را مجبور به فروش نکرد. گرداگرد خانه او را خرید و به ساختن مسجد آغاز کرد. کار ساختن که تمام شد و مسجدى بدین فرّ وجلال وجود گرفت، همه ناظران و صاحبنظران تنها نقض این بنیاد باشکوه و آباد را بودن آن کلبه محقر و ویران در میان مسجد مى دیدند، خاصه با چنان قناسى که داشت. (6)

 

به هر حال قصه مى گوید که پیرزن پس از آن که کار مسجد انجام گرفت، نزد گوهرشاد رفت و گفت: «اینک قناسى ِ خانه ام را به تو مى فروشم، تا از بهاى آن در میان مسجد بزرگ تو، من نیز مسجدکى از خود و به نام خود یادگار بگذارم.» و چنان شد که او گفت.
تا چندى پیش، هر که به صحن جامع گوهرشاد مى رفت، در میان آن پهنه بسیار وسیع، چهار دیوارى مستطیل شکل مى دید که به آن محل مسجد پیره زن مى گفتند.
http://img1.tebyan.net/big/1390/06/8387951291561511593192411478030221120.jpg

اما در این اخیر آن نرده ها را برداشته اند و مسجد پیرزن را آبدان بزرگى کرده اند که از آبش وضو مى گیرند.
دیگر شیوه زنى آن زال و دادگرى گوهرشاد، کم کم به فراموشى سپرده مى شود، مگر نام آن آبدال را « حوض پیر زن » بگذارند یا راهنمایان و زیارتنامه خوانان، نسل به نسل براى زائران این داستان را بازگویند یا قصه را بر لوح و لوایى بنگارند و کنار حوض بر فرازى مناسب و نزدیک نصب کنند، و گر نه حیف از این قصه یادآور قصه اى کهنترـ که فراموش شود. زیرا در جنب آن همه دیدنیهاى مسجد، یکى از شنیدنیها این است.7)

زمانی می توانیم سبک زندگی اسلامی را در جامعه رواج دهیم که مسئولین خود را موظف به انجام آن بدانند.





                                                                                                                                                                      

1) تا ریخچه مسجد النبی (ص) از آغاز تأسیس تا سال 87 هجری

2) صحیح مسلم، کتاب المساجد، باب فضل بناءالمساجد و الحث علیها، حدیث 24 (533) ص 378.

3) عایشه بعد از پیامبر ، نوشته کورت فریشلر ، ترجمه ذبیح الله منصوری ، ص 356 و 357

4) همان

5) http://jahannews.com/vdcfcvd0mw6dcya.igiw.html

6) http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=180612

7) همان




نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی